1- «آب از دستش نمیچکد» با معادل عربی آن در مصر «ما یخرش المیه» به معنی آب از او نمیچکد؛ این ضربالمثل در اصطلاح به افرادی گفته میشود که خسیس هستند و به دیگران کمک نمیکنند.
2- «آب زیر کاه» با معادل «یا میه من تحت تبن» که این نیز آب زیر کاه معنی میدهد، اصطلاحا به کسانی اطلاق میشود که زندگی اجتماعی خود را بر پایهی مکر، غرور و حیله بنا میکنند و با صورتی حق بهجانب و سیرتی نامحمود، در مقام انجام مقاصد شوم خود برمیآیند.
3- «آتش زیر خاکستر» و معادل «نار تحت الرماد» آن به معنی آتش زیر خاکستر و «تحت البراقع سم ناقع» به معنی زیر نقاب، زهر کشنده است. این نقل، یکی از تعبیرهای اهل فرهنگ (روشنفکرها) است و این عبارت به یک فتنهی خاموش اشاره دارد که در هر زمانی، ممکن است برای کسی که آن را برپا کرده است، شعلهور شود.
4- «آدم ترسو همیشه سالم است» با معادل «من خاف سلم» به معنی آنکه میترسد سالم میماند. این مثل، نسبت به ورود به هر کاری هشدار میدهد و خواهان هوشیاری و احتیاط است.
5- «آدم را تشنه میبرد سر چشمه و برمیگرداند» و معادل «یودیک البحر ویجیبک عطشان» به معنی تو را تا لب دریا (نیل) میبرد و تشنه برمیگرداند. این مثل دربارهی شخصی حیلهگر و مکار است که قصد فریب مردم را دارد.
6- «آدم گرسنه ایمان ندارد» با معادل «الجوع کافر» به معنی گرسنگی کافر است، اشاره به این دارد که انسان فقیر فقط به فکر پر کردن شکم خود است و در برابر شدت گرسنگی خود، به اخلاق پایبند نیست.
7- «باد آورده را باد میبرد» با معادل «اللی یأتی بالساهل یروح بالساهل» به معنی آنچه بهآسانی بهدست میآید، بهآسانی از دست میرود. این ضربالمثل به تلاش برای دستیابی به خواستههای انسان اشاره دارد تا اینکه به تبع آن، برای حفظ آن تلاش کند، چراکه آنچه بهآسانی بهدست میآید مالک آن هیچ تلاشی در حفظ آن نمیکند، بنابراین بهسادگی از دست میرود.
8- «آمدیم زیرابرویش را بگیریم، چشمش را کور کردیم» و معادل «جه یکحلها عماها» به معنی آمد ابرویش را با سرمه درست کند، زد چشمش را هم کور کرد. این ضربالمثل به شخص شکستخوردهای اشاره دارد که هرگاه اراده کند کاری را به ثمر برساند، آن را خراب میکند.
9- «ادب از که آموختی؟ از بیادبان» معادل «اتعلم الأدب من قلیل الأدب» به معنی ادب را از بیادبان یاد بگیر. این ضربالمثل به این موضوع اشاره دارد که بیادبی، خود ادب میآموزد. به این خاطر که بیادب وقتی که به مردم بدی میکند، پاسخ آن را از طرف آنها میگیرد و بدی به خود او برمیگردد.
10- «از آب گلآلود ماهی گرفتن» و معادل آن «یصطاد فی المیة العکرة» به معنی از آب گلآلود ماهی میگیرد، این مثل به انسان فرصتطلب و فتنهگری اشاره میکند که برای منافع خود براساس شرایط، دو به همزنی میکند.
11- «از این امامزاده کسی معجزه ندیده است» و معادل «افتکرنا تحت القبة شیخ» با ترجمهی فکر کردیم که زیر گنبد، شیخ (امامزاده) است. این ضربالمثل به این اشاره دارد که نباید از افرادی که خیرشان به کسی نمیرسد، انتظار کمک داشت.
12- «از تو عباسی، از من رقاصی» با معادل «قال یا رقاصه، ارقصی، قالت: یا سید طبّل» به معنی گفت: ای رقاص رقص کن، گفت: آقا دهل بزن. این مثل برای شخصی به کار میرود که بدون هیچگونه هزینهای میخواهد نیازهایش را برطرف کند.
13- «از گلیم خود پای را بیرون گذاشتن» و معادل «علی قد لحافک مد رجلیک » به معنی به اندازهی ملحفهی خودت پاهایت را دراز کن. این ضربالمثل برای نهی افراد از تجاوز به حد و حدود دیگران به کار میرود.
14- «با گرگ دنبه میخورد و با چوپان گریه میکند» با معادل «لا یضرب الذئب و لا یجوع الغنم» به معنی نه گرگ را میزند و نه گوسفندها را گرسنه نگه میدارد. این ضربالمثل برای شخص مکاری به کار میرود که کار خطرناکی میکند و به روی خود نمیآورد.
15- «بزنم به تخته» معادل «تمسک الخشب» به معنی چوب را دست بزنید. این عبارت برای اعتقاد به این است که دست زدن به هر چیزی که از چوب ساخته شده، چشمزخم افراد حسود را زمان تعریف از شخص یا یک چیز نیکو، بیاثر میکند.
16- «به خون کسی تشنه بودن» معادل «هشرب من دمک» به معنی از خونت میخورم. این مثل برای ترساندن یا تهدید کردن به کار میرود و در آن، شخصی خشمگین، شخصی دیگر را تهدید به انتقام گرفتن میکند.
17- «چشم حسود کور» معادل «عین الحسود فیها عود» به معنی سیخی در چشم حسود است و در آن، شخص میخواهد که خداوند چشم حسود را با تیر پر کند تا از نعمت بینایی محروم شود. این مثل برای جلوگیری از ضرر حسادت به کار میرود.
18- «رسوای خاص و عام شدن» و معادل آن «سیرته علی کل لسان» به معنی حرفش بر همهی زبانها جاری شد. این ضربالمثل دربارهی شخصی به کار میرود که بر خلاف ارزشها و سنتهای جامعه کار کرده باشد و صحبت دربارهی کاری که کرده است در میان مردم پخش شود.
19- «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» معادل «کل واحد ادری بمصلحته» به معنی هر کسی منفعت خود را خوب میداند. این ضربالمثل کنایه از این دارد که هر کسی اختیار زندگی خویش را در دست دارد.
20- «قاطر را گفتند پدرت کیست؟ گفت: اسب، آقا داییام است» معادل «اساله عن ابوه یقول خالی شعیب» به معنی از پدرش سوال کردم، گفت داییام شعیب است. این ضربالمثل دربارهی شخصی گفته میشود که خلط امور میکند و به آنچه از او سوال میشود، پاسخی بیربط میدهد.
21- «مگر شما را خانم زاییده ما را کنیز؟!» معادل «هل انتم ولاد البطه البیضه و امنا ولاد البطه السود» به این معنی که مگر شما را بچه اردک سفید و ما را بچههای اردک سیاه زاییده است؟ این ضربالمثل هنگام اختلاف و تفرقه میان افراد به کار میرود.
به گزارش ایسنا، از جمله ضربالمثلهای مشترک در حوزهی مفهوم با تفاوت واژگانی میتوان به این موارد اشاره کرد:
22- «آب به آسیاب همسایه میریزد» معادل «اجری با مشکاح للی قاعد مرتاح» به معنی ای مشکاه کار کن تا ثمرهی زحمت کار خود را در اختیار یک تنبل قرار ندهی. این ضربالمثل برای کسی به کار میرود که تلاش میکند و ثمرهی زحمت خود را در اختیار یک انسان تنبل قرار میدهد.
23- «آبکش به کفگیر میگوید چقدر سوراخ داری؟» معادل «عیوبی لا اراها و عیوب الناس اجری وراها» به معنی عیبهای خود را نمیبینم و عیبهای دیگران را دنبال میکنم. این مثل برای افرادی به کار میرود که مدام عیبجویی میکنند.
24- «آتش به دست خویش بر ریش خود زد» معادل «من لعب بالنار حریه» به معنی هر کسی که با آتش بازی کند، خودش را میسوزاند. این مثل اشاره دارد به اینکه هر کسی خود را در معرض خطر، بلا و شر قرار دهد، به ناچار گرفتار آن میشود.
25- «هر که را طاووس خواهد، جور هندوستان کشد» معادل «من طلب العلا سهر الیالی» به معنی هر کسی که خواهان رسیدن به مرتبههای بالا است باید شبها بیدار بماند. این مثل برای این به کار میرود که بگوید رسیدن به خواستههای بزرگ، زحمتهای زیادی میطلبد.
به گزارش ایسنا، این پژوهش به معادلسازی 325 ضربالمثل مشترک ایرانی و مصری در واژه و مفهوم و 159 ضربالمثل مشترک در معنی و متفاوت در واژه پرداخته است. این پژوهش با مقایسه ضربالمثلها و زبانزدهای ایرانی با نمونههای مشابه آنها در لهجه و فرهنگ مصری به این نتیجه رسیده است که ضربالمثلها و ادبیات فولکوریک نقش زیادی در ارتباط و پیوند میان فرهنگها از جمله فرهنگ ایران و مصر دارند و میتوان از ضربالمثلها بهعنوان یکی از وجوه مشترک میان دو زبان نام برد.
نتایج این پژوهش نشان داد که شمار زیادی از ضربالمثلها در دو ملت وجود دارند که معنی و مفهوم آنها برگرفته از آیات قرآنی، احادیث نبوی و سخنان ائمهی اطهار و بزرگان و متأثر از فرهنگ اسلامی و تمدن کهن هر دو کشور است.
مشترکات زیادی که در حوزهی ضربالمثلها، کنایهها، داستانوارهها و ... دیده میشود، نشان میدهد که پیوندهای فرهنگی متعددی بین ایران و مصر وجود دارد که حاکی از ارتباط عمیق و تنگاتنگ میان آنها است.
این پژوهش که حاصل رسالهی دکتری تخصصی احد عاطف عبدالغنی ابوالعزم است، به راهنمایی دکتر حمیرا زمردی و مشاورهی دکتر احمد احمدی و دکتر سیدمعتمد منصور طباطبایی به رشتهی تحریر درآمده است.